بالاخره خاله شدم
بعد از 9 ماه انتظار بالاخره دختر کوچولوی خواهرم به دنیا اومد و من خاله شدم . نمی دونم خاله شدن چه حسی داره آخه تا نه خاله بودم و نه عمه. بچه خواهرم اولین نوه ماست. ان شالله قدمش خیر باشه. عضو جدید خانواده ، راحیل کوچولو تولدت مبارک دیروز که مامانم اینا همراه خواهرم رفتن بیمارستان من خونه موندم که ناهار درست کنم و خونه رو آماده کنم برای ورود نی نی. برای خواهرم سوپ پختم. گهواره و رختخواب خواهرمو آماده کردم. منقل و آتیش زدم و اسفند دود کردم. وقتی داشتم گهواره رو تزیین میکردم گریه ام گرفت .. اگه مشکل ن ا ز ا ی ی نداشتم بچه من زودتر توی این گهواره میخوابید... خدایا یعنی میشه یه روزی برای بچه منم گهواره آماده کنن......
نویسنده :
زینب
11:52